شعر چو ایران مباشد تن من مباد از فرزند زمین

دارا جهان ندارد، سارا زبان ندارد
بابا ستاره ای در، هفت آسمان ندارد
 کارون ز چشمه خشکید، البرز لب فرو بست
حتا دل دماوند، آتش فشان ندارد
 دیو سیاه دربند، آسان رهید و بگریخت
رستم در این هیاهو، گرز گران ندارد
 روز وداع خورشید، زاینده رود خشکید 
زیرا دل سپاهان ، نقش جهان ندارد

بر نام پارس دریا، نامی دگر نهادند
گویی که آرش ما، تیر و کمان ندارد
دریای مازنی ها، بر کام دیگران شد
نادر ز خاک برخیز
میهن جوان ندارد

 دارا ! کجای کاری؟
دزدان سرزمینت بر بیستون نویسند، دارا جهان ندارد
 آییم به دادخواهی ، فریادمان بلند است
اما چه سود، اینجا، نوشیروان ندارد
 سرخ و سپید و سبز است، این بیرق کیانی
اما صد آه و افسوس، شیر ژیان ندارد
 کوآن حکیم توسی، شهنامه ای سراید
شاید که شاعر ما، دیگر بیان ندارد
 هرگز نخواب کوروش، ای مهرآریایی 
بی نام تو، وطن نیز 
نام و نشان ندارد

این شعر به اشتباه به نام سیمین بهبهانی نوشته شده بود که متوجه شدم این شعر در اصل از یکی از هموطنان وبلاگ نویس هست که با اسم فرزند زمین وبلاگ نویسی میکنند. در هرحال شعر بسیار زیبایی هست که مورد پسند بسیاری از هموطنان قرار گرفته و از این دوست عزیز هم بابت این اشتباه عذرخواهی میکنم.
منبع:
http://farzandezamin.blogfa.com/post-9.aspx

4 نظرات:

مسعود گفت...

درود بر تو و درود بر شرف و شجاعت و غیرت سیمین بانو.

به راستی ایران یک نادر می خواد. یک سردار دلیر و شجاع نه موسوی و کروبی و مزدورانشون تو خارج.

درود به شرفش که از پرجم ملی ما شیر و خورشید نشان هم دفاع کرد.

پیروز باشی. پاینده ایران

ناشناس گفت...

واقعیت دردناکه، ولی کوروش خوابیده.
اما ایران خانم یک امید دارد، و اون هم شیر زنان این خاک است.

ناشناس گفت...

wow wow wow
عـــــالــــــــــــــــــی بود ، عالـــــــــــی

هیچی نمیتونه به غیر از حس عمیق وطن پرستی و آزادی خواهی ، نیروی گفتن این شعر رو به سیمین بانو بده ، واقعن من نمیدونم چجوری میشه قدر این شاهکارو دونست .

روز وداع خورشید،
زاینده رود خشکید
زیرا دل سپاهان،
نقش جهان ندارد

دریای مازنی ها،
بر کام دیگران شد
نادر ز خاک برخیز،
میهن جوان ندارد

سرخ و سپید و سبز است
این بیرق کیانی
اما صد آه و افسوس،
شیر ژیان ندارد

بسیار عالی و در عین حال تلخ
دستاتو میبوسم سیمین همیشه جاوید در قلب هر ایرانی

فرزند زمین گفت...

درود دوست عزیز باید عرض کنم این شعر از سیمین بهبهانی نیست بلکه اسن شعرو من دو سال و اندی پیش سرودم و در وبلاگم گذاشتم
تقاضا دارم نام شاعرو تصحیص کنین
اگر از سیمین ادرسی دارین میتونین ازشون بپرسین ایا این شعر سروده ایشونه؟
http://farzandezamin.blogfa.com/8701.aspx
اینم ادرس وبلاگ من میتونین برین شعرو بخونین
بدرود

ارسال یک نظر

نه بر حسين بلكه بايد بر مذهبي گريست كه عالمانش پاره شدن عكس مردگان را وقيح تر از دريده شدن سينه زندگان مي دانند!