بازداشت یک فعال هنری و مدنی کرد در مریوان

روز یکشنبه دوم خردادماه، مختار هوشمند، فعال مدنی و هنری شهر مریوان توسط نیروهای اطلاعاتی رژیم در این شهر بازداشت و به محل نامعلومی منتقل گردید. به گزارش خبرگزاری کردستان، اداره اطلاعات رژیم در مریوان، تاکنون چندین بار خانوادهی این فعال هنری و مدنی را تهدید نمودهاند که در صورت انتشار خبر بازداشت فرزندانشان با زیان هایی روبرو خواهند شد. گفته میشود نیروهای اطلاعاتی وسایل شخصی مختار هوشمند از جمله کتاب، کامپیوتر و ... را با خود برده اند. علت بازداشت یا اتهام نامبرده هنوز اعلام نشده است. یادآور میگردد، مختار هوشمند مدتی مسئول انجمن هنرهای تجسمی مریوان بوده و در عرصه نقاشی و هنرهای نمایشی فعال بوده است.

با شما هستم !

ای رسول های وهم مکرر
قاصدانِ اهلِ فریب و مرگ
گوش بسپارید
با شما هستم
رگبارهای تندِ تیر و تگرگ با شما بیرق سیاهی هاست
افراشته بر عمارت بیداد داسید نشسته به گردن گُل آفرینش فاجعه در یاد سایه هایی منعکس در ذهن که جنس هزار ترس خاموشید میلاد مرثیه ای ممتد برای هر گلو که خروشید آهای با شما، با شما هستم قاصدان شهر یأس و سقوط با گلویی لبالبِ فریاد رسیده فصل شکستِ سکوت با من هزار پرچم عشق است بر فراز هر قله پابرجا در برابر این همه نفرت که تابیده بر سر رویاها با من چراغ و روشنی ها هست شعله های جاودانه ی نور سپاه صلح و ترانه و شوق که سر می رسد از ره دور من زنده ام، دیگر هراسی نیست که پیام آور قفس هستید می خوانم سرود رهایی را اگر چه بالهای مرا بستید آهای با شما، با شما هستم قاصدان شهر یأس و سقوط با گلویی لبالب فریاد رسیده فصل شکست سکوت پویان م. خرداد 1389

من متولد شدم!

19 سال پیش در یک چنين بهاري در 9 خردادماه زنی با پاهای ورم کرده در حالي که دمپایی های مردانه به پا داشت همراه با زن و مرد همسایه به بیمارستان عیسی ابن مريم اصفهان مراجعه کرد. آن قدر شکمش بزرگ شده بود که همه فکر میکردند الان است که 4 قلو بزايد! لباس هايش را عوض کرده و سرمی را به دستش وصل کردند. به اتاق عمل بردندش. و حوالی ساعت 5 بود که نوزادی چشم به جهان گشود. خانم دکتر در حالي که نوزاد را در دست داشت خطاب به زن گفت : پسر می خواستي ؟ زن پاسخ داد : نه ! خانم دکتر چشمک زنان و با لبخند گفت : دروغ نگو ! همه دلشون پسر می خواد! و با لبخند دلنیشنش گفت : دختره! زن سرش را کمی بلند کرد و با نگاهی به اندام نوزاد ، خيالش راحت شد که صاحب دختری گشته است و زیر لب زمزمه کرد : خدايا شکرت! پسر ارشد و 9 ساله خانواده با پدر تماس گرفته و با خوشحالی فریاد زد : بابا ! بابا ! مامانی یه دختر به دنیا آورده! شوهر زن که در جزیره قشم و در گرمای سوزان به معماری مشغول بود ، از فرط خوشحالی تلفن را قطع کرده و یکراست به سمت اسکله شتافت. با اينکه دريا طوفانی بود و هيچ کس حاضر نمي شد در این دریاي طوفانی حرکت کند ، بالاخره توانست دوست ماهی گیرش را راضی کند تا او را با قايق موتوری اش به بندر عباس برساند. موهاي تقريباً بلندش را به دست باد سپرده بود و در اندیشه نوزاد بود. تصوير چهره اش را مدام از ذهن ميگذراند. با دعاهاي قایقران سني و با هزار سختي از دریای طوفاني گذشتند و به بندرعباس رسیدند. بلیط اتوبوسی گرفت و راهی اصفهان شد. هر یک ثانیه به اندازه يکساعت برايش می گذشت. اتوبوس وارد ترمینال شد. تاکسی گرفته و سر کوچه از تاکسی پياده شده و دوان دوان خود را به در خانه اش رساند. دستش را روي زنگ گذاشته بود. پسر ارشد در را باز کرده و در حالی که فریاد می زد : بابا اومد ! خود را به آغوش پدر انداخت. پسر دوم و 7 ساله خانواده نیز خود را به پدر رسانده و محکم پدر را در آغوش گرفت. پدر در حالي که دو فرزند دلبندش را در آغوش داشت از پله ها بالا رفته و زمانی که وارد سالن شد همسرش را ديد که در حال نوازش نوزادش است. پسرانش را بر زمین گذاشت و آهسته آهسته به سمت فرزندش رفت و آرام بلندش کرده و در آغوش گرفت.در حالی که به چشمانش نگاه میکرد با ناز کلمه الاهی الاهي را بر زبان مي آورد و می گفت : نگاش کن . چقدر خوشمله! خدايا شکرت . چه دختر ماهی بهم دادی! . . . خاله و شوهر خاله و فرزندانشان برای عرض تبریک از تهران به اصفهان آمده بودند. همه گرد هم نشسته بودند و می خواستند اسمی براي نوزاد انتخاب کنند. هرکس اسمي بر زبان مي آورد. اسم ها را در برگه های کوچکی نوشته و در ظرف گلی ای قرار دادند. شوهر خاله که به ، با ايمانی و نماز خواندن در فامیل زبانزد بود سجاده اش را پهن کرده و نمازش را به جای آورد. رو به قبله با خدا راز و نیاز می کرد. در آخر گفت : خدايا . من يک اسم رو از بین این ها انتخاب میکنم. هر اسمي که خودت ميدونی لايق اين دختر هست واسش انتخاب کن. سپس دستش را در درون ظرف برده و یک برگه از آن خارج کرد. بازش کرد و رو به همه گفت : سمیرا! پسر ارشد که اسم المیرا را دوست داشت و دلش مي خواست خواهرش را المیرا صدا کند از شوهر خاله اش خواست تا این کار را دوبار دیگر تکرار کند. شوهر خاله برای بار دوم دستش را داخل ظرف برده و برگه اي را در آورد و اسم روي آن را خواند : سميرا! براي بار سوم بود که می خواست این کار را تکرار کند. همه به لبان شوهر خاله چشم دوخته بودند. چشمان شوهر خاله برقي زد و اسمی که روي برگه سوم بود را بلند بر زبان آورد : سميرا! چند روز بعد پدر تصمیم گرفت تا به ثبت احوال رفته و اسم نوزادش را ثبت کند. پسر ارشد خانواده مادر و پدر را راضی کرد تا اسم المیرا را انتخاب کرده و از اسم سمیرا صرف نظر کنند. مادر و پدر نیز قبول کرده و پدر در حالي که مدام اسم المیرا را بر زبان می آورد به ثبت احوال رفت. در صف ايستاد. نوبتش شد. مامور ثبت احوال : اسم انتخابي؟ پدر : اسم انتخابی؟ مامور: بله! پدر : اِم . اِم. اي وای ! اسم یادم نمياد! حالا چي کار کنم؟! مامور : عجب! ميتونین بشینين . کمی فکر کنین . وقتي یادتون اومد بیاين اسم رو بگين. نوبتتون از بین نميره. پدر یک ساعتي روی صندلي نشست.دستانش را در موهایش فرو برده بود و به اسم انتخابی پسرش مي اندیشید. از روي صندلي بلند شد. به سمت مامور ثبت احوال رفت. مامور گفت بالاخره چي بگذارم اسم کوچولوي شمارو؟ پدر قاطعانه جواب داد: بگذارید سمیرا! سمیرا به معناي شاخ حجامت و از بین برنده ناپاکی ها و خالص و پاک کردن ، اسمي بود که برای نوزاد خانواده نصیري انتخاب شد. سمیرا به رشد فکری رسید و به دنبال دفاع از حقوق انسانی هم وطنانش قدم به راه مبارزه گذاشت و تحت عنوان وبلاگ نويس ، فعال دانشجویی و فعال حقوق بشر به مبارزه عليه ستم حاکم بر کشورش پرداخت.اين روال دوسال ادامه داشت و دوماه و چند روز پيش زمانی که تحت پیگرد و تعقیب نیروهای امنيتي قرار گرفت و به عنوان محارب به اعدام محکوم شد همراه با مادر نازنينش ايران را ترک کرده و به ترکیه مهاجرت کرد. امروز 9 خرداد ماه 89 است. و من در شهري غریب ، در يک کشور غریب به خاطراتم می اندیشم. به آنچه که در اين يکسال بر من و مردم ملتم گذشت. به دوستانم. به خانواده ام که از هم پاشیده شد. به گریه های شبانه پدر و برادرانم. و به ترس و هراس مادرم براي در خطر بودن جان من. امروز در اين افکار بودم که یکی از دوستان هم دانشگاهی از ايران تماس گرفته و ضمن تبريک سالگرد تولدم ، گفت که امروز با چند نفر از دیگر هم دانشگاهی هاي نازنینم تولد من را جشن گرفته اند و از خاطراتشان با من تعریف کرده اند. اشک از چشمانم سرازیر گشته و به یکباره تمام خاطرات دانشگاهم از خاطرم گذشت. و اینجا ، در فیس بوک دوستان عزیزم با پیام های مختلف تبریک ، صفحه ام را گل باران کرده اند. با اینکه از وطن دورم و در خاطر ياران ، با اين پیام ها شادي به من بازگشت و غصه هایم کمي رنگ باخت. از تمامي دوستان عزيزم ممنونم که اين روز را به من تبریک گفته و بر شادي ام افزودند. بهترین هارا برایتان آرزومندم. و از خدا میخواهم تا مرا یاری کند تا هرگز از راه حق خارج نشده و با ایمان قوي تري به کارم ادامه دهم. به امید ایرانی آزاد و سراسر شاد

تصویری از مادر مجید توکلی لحظه تماس تلفنی با مجید

مجید توکلی اعتصاب غذای خود را شکسته و به بند عمومی منتقل شده است.
لحظه تماس مجید توکلی با مادرش پس از خروج از سلول انفرادی و پایان اعتصاب غذا

راهپیمایی باشکوه مردم پس از مراسم چهلم جاوید نام کیانوش آسا


دوستان عزیز از شما خواهشمندیم در اندک روزهای باقیمانده تا مراسم سالگرد جاوید نام کیانوش آسا که قرار است سه شنبه 11 خرداد برگزار شود، به گسترده ترین شکل ممکن و در حد توان خود اطّلاع رسانی کرده و برای هر چه باشکوه تر برگزار شدن این مراسم بکوشید.
به همراه داشتن عکس های کیانوش و عکس برداری و فیلم برداری از این مراسم را به هیچ وجه فراموش نکنید.
وعدۀ ما:
سه شنبه . رأس ساعت 12 . دانشگاه علم و صنعت . روبروی دانشکدۀ مهندسی شیمی

متهمان فراموش شده و جنایت بی پایان!

برای تمامی آنان که هنوز وجدان دارند.

طی سه دهه پس از استقرار نظام موسوم به جمهوری اسلامی در ایران سوء استفاده از حساسیت مردم نسبت به هنجارها و باورهای اخلاقی برای کشیدن خط قرمز به دور برخی پرونده ها و متهمان تقریبا یکی از معمول ترین روشهای مامورین و نهادهای امنیتی بوده است و در سال های اخیر نیز این روش جذابیتی ویژه برای مامورین امنیتی یافته است: تبلیغ یافتن آثار شرب خمر و ارتباطات نامشروع جنسی در مورد متهمان سیاسی و حتی غیر سیاسی همواره به نوعی کمک می کرد تا نقض حقوق اولیه و اعتراض خانواده و وکلای بازداشت شدگان به این امر با بی تفاوتی افکار عمومی مواجه شود و از این رو، در نظامی که مدعی استقرار و اجرای احکام شریعت اسلامی بوده است به آسانی غیر شرعی ترین اتهامات علیه متهمان تبلیغ می شد و این در حالیست که پرهیز از ایراد افترا یکی از اصول اولیه اخلاق اسلامی است و در بیش از پنجاه آیه از قرآن با تاکید ویژه مسلمن از ایراد افترا و نسبت های ناروا به یکدیگر و حتی غیر مسلمانان نهی شده اند...! البته این رویه در قبال متهمان غیر سیاسی نیز دنبال شده است و مشخصا طی قریب به نوزده ماه پس از بازداشت گسترده فعالان عرصه مجازی در * پروژه مضلین * مرکز برخورد با جرائم سازمان یافته سپاه پاسداران تبلیغ گسترده در مورد اهداف متهمان بازداشت شده برای تخریب بنیان های هویت اسلامی و ترویج فحشا در سطح جامعه حاشیه ای فراهم آورده تا علاوه بر هجمه بی امان رسانه های وابسته به حکومت، رسانه های مستقل نیز از اطلاع رسانی در مورد وضعیت اسف بار و فشارهای غیر انسانی بازجویان حکومت بر بازداشت شدگان منصرف شوند و به این ترتیب کسانی چون حسین درخشان ، شهروز وزیری و سعید ملک پور در سکوت خبری کامل بیش از یکسال از عمر خویش را در کنج سلول های انفرادی اندرزگاه یک گذراندند و فریادهایشان هنگام اصابت برق آسای ضربات کابل از سکوت زندان اوین نیز گذر نکرد! از نخستین حلقه های بازداشت ها و برخوردهای سپاه در این عرصه برخورد با گردانندگان سایت " آویزون " و نیز سرویس دهندگان به یکی از سایت های وابسته به حزب دموکرات کردستان بود که در حدود سه ماه و نیم از مهر تا دی ماه 87 منجر به بازداشت بیش از پنجاه نفر از ارائه دهندگان خدمات اینترنتی نظیر طراحی وب و وبلاگ نویسان جوانی شد که در نوشته های خود اقدام به طرح سوال درباره احکام اسلامی در حیطه روابط زن و مرد می کردند و البته در تبلیغات بعدی رسانه های وابسته به حکومت نظیر روزنامه کیهان و خبرگزاری فارس همگی افراد بازداشت شده همچون قطعات پازلی معرفی شدند که از سوی ایالات متحده و بنیادهای تحت حمایت کشورهای غربی اجیر شده بودند تا با مهندسی تغییر و تضعیف نگرش مذهبی مردم ایران زمینه سقوط و انهدام حکومت اسلامی را فراهم کنند و در همین راستا حتی در اواسط زمستان 87 حسین درخشان كه به بهانه سفر به اسرائيل به بازداشت نيروهاي امنيتي درآمده بود، مجبور به اعتراف به جاسوسي برای سازمان CIA نیز شد تا علاوه بر ایجاد حاشیه اخلاقی و دور نگه داشتن متهمان از دید افکار عمومی و رسانه ها، پرونده متهمان نیز ظرفیت " دادرسی ویژه " را پیدا کند و با احکام نوشته شده توسط بازجویان برای حجت الاسلام موسوی قاضی دادسرای رسیدگی به جرائم سایبر که در جلسه دادگاه از روی صفحه مانیتور و توسط خانم منشی به دست وی سپرده شد متهمان از هر گونه حقوق اولیه محروم شوند و بازجویان امنیتی حتی در مقطعی کوشیدند تا حق اعتراض به حکم صادره را نیز از متهمان سلب کنند!

سعید ملک پور از نخستین متهمان این پروژه که به اتهام همکاری در طراحی و راه اندازی یکی از سایت های کرد زبان در تاريخ ۸۷/۷/۱۳ بازداشت شد، در نخستین روزهای سال جدید با انتشار رنجنامه ای شیوه بازجویان را چنین توضیح می دهد:

در اطراف ميدان ونک دستگير شدم. دستگيری به صورت آدم‌ ربايی بدون نشان دادن حکم بازداشت و کارت شناسايی صورت گرفت. پس از آن توسط چند مامور لباس شخصی در يک خودروی سواری بدون آرم، با چشم بند و دستبند، در قسمت عقب (صندلی عقب) قرار گرفتم. يک مامور با جثه بسيار بزرگ با آرنج وزن خود را روی گردن من انداخت و به زور سر مرا پايين نگه داشته بود و مرا به نقطه نامعلومی که به آن دفتر فنی می‌گفتند، منتقل کردند. در آنجا چندين مامور در حالی که چشم بند و دستبند داشتم مرا مورد ضرب و شتم و فحاشی شديد قرار دادند و به زور مجبورم کردند يک برگه قرار بازداشت و چند برگه که روی آن را پوشانيده بودند را امضا نمايم. با توجه به نحوه انتقال من به دفتر فنی و ضرب و شتم وارده، گردن من تا چندين روز درد می‌کرد و در اثر ضربات مشت و لگد و سيلی، تمام صورتم ورم کرده بود. پس از آن همان شب به بازداشتگاه دو – الف اوين منتقل شدم و در يک سلول انفرادی به ابعاد ۱.۷در ۲ متری قرار گرفتم..."

اما شدت عمل مامورین علیه این متهم محدود به همین مورد نبوده است؛ چنانکه می نویسد: ...در همان روزها و در يکی از بازجويی‌ها شدت ضربات مشت و لگد و کابل که به سر و صورتم زده می‌شد به قدری زياد بود که تمامی صورتم ورم کرده و چندين بار زير کتک بی‌هوش شدم که هر بار با پاشيدن آب به صورتم مرا به هوش می‌آوردند. آن شب مرا به سلولم برگرداندند. اواخر شب در زمان خاموشی احساس کردم که گوش من دچار خونريزی شده است. در سلول را کوبيدم و کسی به سراغم نيامد. فردای آن روز مرا در حاليکه نيمه چپ بدنم بی‌حس بود و قادر به حرکت نبودم به درمانگاه اوين منتقل کردند. در درمانگاه اوين، دکتر پس از ديدن وضعيت من بر ضرورت انتقال من به بيمارستان تاکيد کرد ولی مرا به سلولم برگرداندند و تا ساعت ۹شب به حال خود رها شدم. ساعت ۹ شب به همراه ۳ نگهبان با دستبند و چشم بند به بيمارستان بقيه الله انتقال يافتم. در راه آن ۳ نفر به من گفتند که حق ندارم در بيمارستان نام خود را به زبان بياورم و دستور دادند که خود را محمد سعيدی معرفی کنم و تهديد کردند در صورت سرپيچی از دستور به بازداشتگاه برگردانده شده و شکنجه سختی انتظارم را می‌کشد."

در آخرین روزهای فروردین ماه 88 سایت گرداب بر اساس نظر کارشناسان مرکز برخورد گزارشی را منتشر کرد و سعید ملک پور را با نام مستعار سیاوش حسین‌خانی به اشتباه یکی از عوامل سایت آویزون معرفی کرد.

البته به جز سعید ملک پور، جوانی 25 ساله نیز در واعظ پنج و در سلولی نزدیک به سلول وی نگهداری میشد که او نیز در طول بازداشت موقت، مخصوصا ماه‌های ابتدایی توسط گروه پدافند سایبری سپاه تحت انواع شکنجه‌های روحی روانی و جسمی قرار گرفت و از جمله طی دفعات انتقال به هواخوری به توصیه مستقیم بازجویان تحت ضرب و شتم شدید کارکنان اندرزگاه قرار می گرفت و در طی جلسات بازجویی بارها ضربات مشت و ناسزاهای بازجویان را متحمل شد: شهروز وزیری که بر پایه تبلیغات سایت های حکومتی از موسسین و برنامه ریزان سایتهای مستهجن و ضددین آویزون، بیا کلیپ و آیس بازی مدیر و یا از اعضای فعال بوده و در این سایتها تولید کننده و منتشر کننده کلیپهای مستهجن ایرانی با مضامین دوربین مخفی، همجنس‌بازی، دوجنسه‌ها و سکس کودکان و... بوده است. وی تنها در سایت آویزون 400 کلیپ مستهجن ایرانی منتشر کرده که این کلیپها در حدود سه میلیون و دویست هزار بار دانلود شده است که این مقدار خود بیانگر کمیت و کیفیت کار وی می‌باشد!

شهروز که جرم وی طراحی و پیگیری تاسیس سایت آویزون بود که به سبب انتشار عکسهای مستهجن البته مورد حساسی از منظر افکار عمومی کشور بود و به همین سبب بازجویان شهروز نهایت سعی و تلاش خود را به کار گرفتند تا در کمترین زمان ممکن او را وادار به اعتراف کنند و صد البته شهروز نیز برای حفظ جان خود مجبور به همکاری بسیار وسیع با اعتراف گیران شد! وی نیز از زمان انتقال به بند عمومی برای هم بندی های خود گفته که بخش زیادی از اقاریرش متاثر از تهدید خود و مادرش و وعده آزادی سریع در صورت اقرار به مطالب خلاف واقع، مطابق خواسته و دیکته بازجوها انجام گرفته و یکبار در جریان بازجویی ها بازجویان قصد داشته اند تا با برهنه کردن شهروز وی را مورد تجاوز جنسی قرار دهند! شهروز کهاز آذر ماه سال 88 به بند عمومی منتقل شده و احتمالا طی روزهای آینده برای سپری کردن ادامه دوره بازداشت خود به شهرستان گرگان منتقل خواهد شد و صد البته این مورد خاص را می توان نهایت لطف بازجویان در قبال اعترافات دلخواه آنان دانست که سه سال حبس تعزیری را در قبال همکاری وی به او تقدیم نمودند!

دیگر متهم بازداشت شده در پروژه مضلین اما حسین درخشان سرنوشتی متفاوت از شهروز و سعید یافته است: حسین درخشان معروف به پدر وبلاگ نويسي در ايران که در زمستان 87 توسط نیروهای وابسته به مرکز برخورد با جرائم سایبر سپاه بازداشت شد، در پاییز همان سال پس از چند ماه همکاری با شبکه ماهواره ای جام جم در تهیه برنامه های سرگرمی به دعوت رییس وقت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری دولت نهم اسفندیار رحیم مشائی به ایران آمده بود و حتی در روزهای پیش از بازداشت به دفتر روزنامه کیهان نیز رفت و آمد داشت، اما به ناگهان سرنوشت وی با گردانندگان سایت هاي مستهجن گره خورد!

هر چند درخشان از زمان آغاز فعاليت هاي سياسي و مجازي خود در آغاز دهه ۱۳۸۰ ديدگاههايي در خصوص روابط زن و مرد ارائه مي كرد كه چندان مورد پسند طيف مسئولين عالي رتبه نبود، اما در عين حال ارتباط ارگانيك وي با جريان حامي دولت نهم و صد البته تماس هاي وي با برخي از بزرگان تجارت پيشه سياست ايران اين انتظار را ايجاد مي كرد كه درخشان به نوعي توسط حكومت اسلامي به رسميت شناخته شود و علاوه بر اينها، دعوت ويژه اسفنديار رحيم مشائي براي حضور فكري و برنامه ريزي وي در ستادهاي حاميان دولت اسلامي مي توانست منجر به نوعي حاشيه امن براي وي شود... حال آنكه از نگاه برنامه ريزان پروژه مضلين، درخشان بهترين گزينه و چرب ترين لقمه براي القاي وجود مركز تئوريك و برنامه ريزي جنگ نرم و ناتوي فرهنگي نيز محسوب مي شد!

درخشان از زمان بازداشت، مطابق آخرین اطلاعات حدود پانزده ماه را در سلول های انفرادی اندرزگاه یک سپری کرده است و هفته گذشته بازجوی مرکز برخورد با جرائم سایبری سپاه به وی گفته است "هنوز زمان بسیار زیادی داریم تا بخوایم بفرستیمت بیرون!

این سه تن از میان بیش از پنجاه بازداشتی پروژه مضلین کسانی هستند که به واسطه برخوردهای امنیتی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته توانسته اند از طریق فعالین سیاسی بازداشت شده بخشی از روندهای فجیع و شکنجه های طاقت فرسای نیروهای امنیتی حکومت ایران را به طور غیر مستقیم بازگو کنند؛ اما هنوز از وضعیت دهها متهم دیگر این پروژه نظیر محمد مهدی مهران فر و هانیه كوثری اطلاعی در دست نیست و با توجه به استفاده اکثریت آنان از وکلای تسخیری در جریان دادرسی نمی توان امیدی داشت که اطلاعی از وضعیت آنان به اعضای خانواده شان داده شود؛ اکثر آنها حداکثر یک بار در ماه اجازه تماس با خانه را می یابند و اعضای خانواده آنها نیز در مراجعات خود به دادسرا به کرات از سوی بازجویان تحت فشار قرار می گیرند تا حتی با اقوام سخنی از شرایط عضو بازداشت شده خانواده خود به میان نیاورند!

بدین ترتیب شاید بتوان گفت که متهمان و زندانیان پروژه مضلین متهمانی فراموش شده هستند که سکوت افکار عمومی در قبال سرنوشت آنها زمینه تداوم جنایات و قانون شکنی نیروهای امنیتی و قضائی حکومت خامنه ای را فراهم می کند و شاید بهترین مسیر برای همه دوستانی که از نعمت وجدان بهره مند هستند در شرایط حاضر این باشد که بدون تایید جرائم و صرف نظر از موافقت یا مخالفت با نگرش مذهبی متهمان یاد شده با اطلاع رسانی و افزایش حساسیت افکار عمومی در این خصوص مسیر تداوم جنایات را سد کنند!

گزارشی از سمیرا نصیری

قصه پر غصه از ” یک دوست هم بغض “

میلاد ابراهیمیان را بیشتر دانشجویان آزادیخواه و مدافعین انسانیت و حقوق بشر در ایران می شناختند؛ خبرنگاری که پرداهتن به رنج زندانیان و مصادیق بی شمار نقض حقوق اولیه آدمی در ایران دغدغه اش بود و بی کمترین توقع مادی و مالی در این سال ها تا مرز بازداشت و مرگ پیش می رفت تا خبری هر چند کوتاه از گرفتار آمدگان به کنج سیاهچال های نه چندان اسلامی به دست آورد… خبرنگاری که به واسطه ارتباط با کانون مدافعان حقوق بشر و نه تنها دسته های دلاری که محفل نشینان در این سال ها به کرات از آن سخن می گفتند را در جیب خود نگذاشته بود، بلکه مبالغ هنگفتی را صرف اطلاع رسانی از سیاه روزی مردم این دیار می کرد و از یازدهم اسفند ماه سال قبل به اتهامات نامعلوم توسط اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بازداشت شده است و به تشخیص بازجویان علاوه بر محرومیت از تماس با منزل در بی خبری مطلق نگهداری می شود!

میلاد ابراهیمیان را آزاد کنید

حضور میلاد در مجامع سیاسی و دانشجویی البته حضوری بود که از او شمای جوانی آزادیخواه و اصلاح طلب را به نمایش می گذاشت و هر چند به دلایلی تنی چند از اعضای انجمن های اسلامی دانشگاه تهران نسبت به ارتباطش با نهادهای امنیتی و ارائه گزارش از فعالیت های شورای عمومی و تهران دفتر تحکیم وحدت مشکوک بودند و حتی در روزهای منتهی به بازداشتش طی پروژه موسوم به سرکوبی براندازان سایبری دو تن از کارشناسان امنیتی قرارگاه ثار الله سعی کردند دوستان نزدیک میلاد را دچار تردید جدی کنند در این رابطه، اما هرگز قرینه ای از اطلاعات ارائه شده توسط وی به نیروهای امینتی بدست نیامد و حتی در روزهای پس از آغاز سال جدید به گفته یکی از زندانیان مورد ضرب و شتم شدید کارکنان بخش ۲- الف اندرزگاه یک قرار گرفته و به بهداری زندان اوین منتقل شده بود که این به خوبی نشان می داد همکاری او با نهادهای امنیتی تنها حربه ای جهت فاصله انداختن میان میلاد و همکارن سیاسی او بوده است تا انگیزه دوستان نزدیک او از پیگیری اخبار بازداشتش سلب شود و در صورت لزوم میلاد به تکه گوشتی زیر دندان بازجویان وابسته به وزارت اطلاعات و سپاه مبدل شود…!

البته در روزهای پیش از بازداشت، میلاد ابراهیمیان به دعوت تنی چند از اعضای جوان مجمع نیروهای خط امام به سازمان جوانان این تشکل اصلاح طلب پیوسته بود و در جریان فعالیت در مجمع، با یکی از اعضای جدید این تشکل نیز آشنا شد که علی رغم سابقه کمتر فعالیت در زمینه گزارش نقض حقوق بشر بیشتر از ابراهیمیان و سایر اعضای مجمع مورد حساسیت نهادهای امنیتی قرار گرفته بود… این دانشجوی جوان سمیرا نصیری نام داشت که در دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران مرکز تحصیل می کرد و به دعوت یکی از همکلاسی های خود قدم به مجمع گذاشته بود. البته فعالیت سمیرا نصیری در انتشار اخبار زندانیان سیاسی و نقض حقوق آنان که عمدتا با نام مستعار سارا شمس و در وبلاگ رهروان راه اکبر انجام می شد تنها مشکل وی نبود؛ چرا که همراهی سمیرا نصیری با یکی از اساتید آن دانشکده که عضو هیئت رییسه مجلس نیز هست در جلسات خصوصی و دوستانه لابی مجلس و نیز در اتاق بازرگانی موجب شد تا به سفارش یکی از اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس فعالیت ها و ارتباطات او توسط وزارت اطلاعات تحت نظر گرفته شود و علاوه بر این، انتشار عکس خانم نصیری در نشریه امین جامعه متعلق به نیروی انتظامی به عنوان یکی از آشوبگران روز عاشورا و کد گذاری او با شماره ۴۱۱ نیز موجب شد تا دلیل کافی برای احضار همزمان وی به دو شعبه از دادگاه انقلاب اسلامی فراهم شود!

اینها در حالی به وقوع پیوست که احمد عسگری یکی دیگر از دوستان میلاد و سمیرا نصیری در اواسط بهمن ماه بازداشت شده بود و در چنین شرایطی بازداشت ابراهیمیان کمک می کرد تا نصیری بی سر و صدا توسط نیروهای امنیتی ربوده و در صورت لزوم تحت هر نوع فشار روحی و جسمی برای اخذ اعتراف قرار بگیرد، اما هوشیاری سمیرا نصیری و خودداری او از مراجعه به دادگاه انقلاب موجب شد تا از عصر شنبه پانزدهم بهمن ماه و در مرحله میانی بازداشت خبرنگاران و گزارشگران مرتبط با کانون مدافعان حقوق بشر، روند بازجویی فنی از میلاد نیز آغاز شود …!

البته خروج سریع سمیرا نصیری از کشور و شناخته شدن او توسط شبکه های رسانه ای مستقل در خارج از کشور به تدریج این هراس را میان کارشناسان امنیتی برانگیخته که در صورتی که نصیری اسنادی از جلسات لابی مجلس را از طریق رسانه های جهانی منتشر کند و پرده از فساد در راس نظام سیاسی بردارد تبعات آن برای نظام سیاسی ایران چگونه خواهد بود و از این رو از اواسط اردیبهشت ماه میلاد ابراهیمیان به دست تیمی از بازجویان آموزش دیده وزارت اطلاعات سپرده شده است که در پاییز سال گذشته نیز مسئولیت استخراج اطلاعات از جوانان ستاد ۸۸ را بر عهده داشتند و از آن بین نام مستعار * حاجی مجید * برای فعالین سیاسی شناخته شده تر است. این تیم بازجویی و اخذ اعتراف از میلاد ابراهیمیان را با دو هدف دنبال می کنند:

۱. وادار کردن او به اعتراف به ارتباط با مجاهدین خلق و همچنین جاسوسی مدافعان حقوق بشر و خبرنگارن هرانا برای آمریکا و اتباع اروپایی

۲. استخراج هر گونه اطلاعات از ابراهیمیان در مورد سمیرا نصیری و دوستان و مرتبطین او در نهادهای قضایی و امنیتی و پاکسازی رابطین نصیری

مطابق آخرین اخبار رسیده از بازداشتگاه اوین، در هفته گذشته میلاد ابراهیمیان به بخش واعظ منتقل شده است و با سمپاشی های انجام شده در خارج از زندان برخی از زندانیان حاضر در این بخش رفتاری نا پسند با وی در پیش گرفته اند. به این ترتیب و در شرایطی که خانواده میلاد ابراهیمیان نیز هر گونه ارتباط خود را با دوستان و حتی نامزد وی قطع کرده اند، ابراهیمیان هر لحظه متحمل فشار روانی افزون تری می شود و بازجویان شمارش معکوس برای شکسته شدن اراده او را آغاز کرده اند!!!

پی نوشت: این قصه پر غصه، هر چند تنها داستان تلخ این روزهای زندان اوین نیست؛ اما می تواند سرانجامی بسیار تلخ و دور از انتظار را برای میلاد ابراهیمیان رقم بزند… برای کسی که از اوایل دهه ۱۳۸۰ شمسی در غالب مجامع آزادیخواهانه پا به پای فعالین جنبش دانشجویی حضور داشت و تکاپوی او برای دفاع از انسانیت برای دوستانش در کانون مدافعان الگو بود…

منبع:

سایت ملی

حمیده فرج زاده (پینار) فعال شناخته شده زن آذربایجانی امروز چهارم خرداد 1389 در ارومیه بازداشت شد.

به گزارش سانا از ارومیه ماموران ادره اطلاعات این شهر این مدافع حقوق زنان آذربایجان را هنگام خروج از خانه ساعت 11:45 بازداشت و منزل پدری ایشان مورد تفتیش قرار گرفت. در جستجوی خانه که تا ساعت 2:30 ادامه داشت، تمام کتابها، سی دی ها و هر کاغذی که روی آن چیزی به زبان ترکی نوشته شده بود را با خود بردند.

خواهر کوچک ایشان(آیسان) وقتی که دفتر خاطرات خود را در بین وسایل ضبط شده می بیند، در پاسخ به اعتراض خود این جواب را میگیرد که " همه چیز از خاطره نوشتن به زبان ترکی شروع می شود."

در حین بازرسی خانه که توسط چهار مامور اطلاعاتی انجام می شد ماموران خانم فرجزاده را به خیانت به دولت و ملت محکوم میکردند.

ماموران اطلاعاتی گفته اند که خانم فرجزاده به تبریز منتقل خواهد شد و زودتر از یک هفته آزاد نخواهد شد. لازم به ذکر است که ماموران هنگام ورود به خانه مجوز نشان ندادند، اما بعدا در حین جستجوی منزل یکی را ماموران که مجوز در دست داشته به آنها اضافه شده است. حمیده فرج زاده فارغ التحصیل از دانشگاه علوم پزشکی ایران، فعال سابق دانشجویی و از فعالان شناخته شده زن هم در عرصه حقوق ملی و هم در عرصه حقوق زنان می باشد.

در آستانه سالگرد قیام مردم ایران 5 زندانی در زندان رشت به دار آویخته شدند

بنابه گزارشات رسیده به"فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" در آستانه سالگرد قیام مردم ایران برای ایجاد جو رعب و وحشت در میان مردم ایران موجی از اعدام زندانیان سیاسی و سایر زندانیان ادامه دارد در راستای موج جدید اعدام ها روز دوشنبه 5 زندانی که یکی از آنها زن می باشد در زندان رشت به دار آویخته شدند. روز دوشنبه 3 خرداد ماه حوالی ساعت 05:00 پنج زندانی در پشت بهداری زندان رشت به دار آویخته شدند . یکی از اعدام شدگان روز دوشنبه زن و 4 نفر دیگر مرد می باشد.هنوز از هویت و علت اعدام شدگان خبری در دست نیست. خبر اعدام این 5 نفر در سطح شهر رشت بین مردم انتشار یافته است. علیرغم اینکه چند روز از اعدام این پنج نفر می گذرد ولی هنوز قوه قضائیه و رسانه های حکومتی سکوت را پیشه کرده اند و از انتشار خبر اعدام این 5 نفر خوداری می کنند. به نظر می آید که قوه قضائیه بدلیل خشم مردم ایران و اعتراضات گسترده جهانی نسبت به اعدام ها که هدف از آن ایجاد جو رعب و وحشت در آستانه سالگرد قیام مردم ایران شیوه اعدام مخفیانه را در پیش گرفته اند. فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، به اعدام های گروهی و گسترده در آستانه سالگرد قیام مردم ایران جهت ایجاد رعب و وحشت هشدار میدهد و از دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد و مراجع بین المللی برای نجات جان زندانیان سیاسی و سایر زندانیان خواستار اقدامات عملی و فوری است. فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران 5 خرداد 1389 برابر با 26 می 2010 گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید: دبیر کل سازمان ملل متحد کمیساریای عالی حقوق بشر کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا سازمان عفو بین الملل گزارشگران ویژه اعدام سازمان ملل متحد http://hrdai.blogspot.com/2010/05/5_26.html

زندانیان سیاسی اوین در حمایت از مجید توکلی دست به اعتصاب غذا زدند

جمعی از زندانیان سیاسی زندان اوین در اعتراض به انتقال دوباره مجید توکلی به سلول انفرادی و در راستای اعلام همبستگی با اعتصاب غذای این دانشجوی در بند دست به اعتصاب غذا زدند. رهانا: یکی از این زندانیان با اعلام این خبر از رفتار غیر قانونی مسئولین زندان انتقاد کرد و آنها را به تحمل و مدارا با منتقدان دعوت کرد. مجید توکلی دانشجوی معترض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری چهار روز پیش به دلیل اعتراض به زدن چشم بند به زندانیان سیاسی به سلول انفرادی منتقل شد. او توسط نیروهای امنیتی به مدت ۲۰ روز به سلول انفرادی منتقل شده است. بر اساس گزارش رسانه ها دستور انتقال مجید توکلی به سلول انفرادی توسط دادستانی تهران صادر شده است. بنابر این خبرها مجید توکلی در انتهای هفته گذشته نامه ای تفصیلی پیرامون وضعیت کنونی ایران نوشته است که این مساله باعث واکنش شدید ماموران امنیتی شده است. ماموران پس از اطلاع از نوشته شدن این نامه مجید توکلی را تهدید به قتل کرده اند. هم چنین در پی حضور نماینده دادستانی در زندان اوین در روز یکشنبه و بحث و جدل مجید توکلی با او به دلیل زدن چشم بند به زندانیان، دستور انتقال توکلی به سلول انفرادی صادر شده است. یکی دیگر از این زندانیان اعتصابی در گفتگو با هم میهن، از وضعیت جسمی مجید توکلی ابراز نگرانی کرد و گفت: متاسفانه جوانانی چون او که با فعالیت های مسالمت آمیز و با نشاط انتقاد می کنند به جای درک و تحمل متقابل از سوی مسئولین قضایی و امنیتی با واکنش تند و ناشکیبایی مواجه می شوند. او افزود: امروز «چهارشنبه ۵ خرداد» چهارمین روز اعتصاب غذای خشک توکلی است و قطعا در یکی، دو روز آینده حال او رو به وخامت خواهد گذاشت. http://www.rhairan.biz/archives/13735

جمعی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر: مسئولیت هرگونه آسیب به مجید توکلی مستقیما متوجه آیت الله خامنه ای است


چهارشنبه, ۰۵ خرداد ۱۳۸۹ جمعی از دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر با انتشار بیانیه ای ضمن ابراز نگرانی نسبت به وضعیت سلامت مجید توکلی، مسئولیت هرگونه آسیب جسمی به وی را متوجه آیت الله خامنه ای دانستند. به گزارش دانشجونیوز در این بیانیه، دانشجویان پلی تکنیک خواستار بازگرداندن مجید توکلی از سلول انفرادی به بندعمومی و سپس آزادی وی شده اند. این بیانیه در ذیل درج شده است: باز خبری آمد و جمله خلق در آتش افکند عزیز پلی تکنیک، شرف جنبش دانشجویی، نماد ایستادگی و مبارز سازش ناپذیر ایران زمین، دگرباره مورد اذیت و آزار حرامیان قرار گرفته و بیم آن می رود تا تیغ نامروتی نامردمان جان عزیزش را بیازارد. مجید توکلی سه روز پیش صرفا به علت بیان عقیده خود مبنی بر به رسمیت نشناختن احمدی نژاد به عنوان ریاست جمهور به انفرادی فرستاده شد. مجید نیز در اعتراض به این اقدام غیرقانونی و غیرانسانی مسئولین بازداشتگاه اوین دست به اعتصاب غذا زده است. این درحالی است که چند روز پیش از این واقعه، بازجویان ددمنش پرونده وی را به سبب تقریر نوشته ای پیرامون جنبش اعتراضی مردم، تهدید به مرگ کرده بودند. ما جمعی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر صراحتا اعلام می کنیم که مسئولیت هرگونه آسیب جسمی به مجید توکلی مستقیما متوجه شخص اول حکومت آیت الله خامنه ای است. رهبر جمهوری اسلامی ایران قانونا و عرفا می بایست در برابر اقدامات قوه قضائیه و وزارت اطلاعات پاسخگو باشد. بنابراین اگر دستگاه قضا افسار پاره کرده، مسئولیتش متوجه بی تدبیری رهبری است و اگر وزارت اطلاعات جنایتی مرتکب گردد، رهبری در این جنایت شریک جرم است. هم اینک با تمام وجودمان فریاد خشم بر می آوریم که وای به حالتان اگر برای عزیزمان اتفاقی بیافتد. وای به روزتان اگر جرات دست اندازی به جان شریف شرافت جنبش دانشجویی را به سر راه دهید. پس بدانید و آگاه باشید اگر اتفاقی برای مجید توکلی بیافتد دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر ساکت نخواهند نشست و این بار دیوار دانشگاه را بر سر شما و رئیس سرسپرده دانشگاه خراب خواهند کرد. ما خواهان آنیم که در درجه نخست مجید از حقوق اولیه زندانی که همانا نگهداری در سلول عمومی است برخوردار شود و در درجه بعد خواستاریم تا بی هیچ قید و شرطی مجید و سایر زندانیان سیاسی آزاد گردند.

http://www.daneshjoonews.com/news/student/1161-1389-03-04-22-55-19.html

بدون شرح از جعفر پناهی!

ماشالله زندان های جمهوری اسلامی چی می سازه از آدم!
آزادیتان مبارک هموطن عزیز

چرا همیشه پای امریکا و غرب در میان است ؟!

فریاد که ایران کهن اشغال است این کشور ناز نازنین اشغال است از رویش سبزه در چمن ترسیدند با تیر دهان فرودین را بستند ارباب زر و زور ز هم می ترسند وز هر که قوی ست،بیش و کم می ترسند این طرفه نگر که صاحبان زر و زور با این همه زور ! از قلم می ترسند ما چون گل سرخ ایم ، چرا زرد شویم ؟ گرمیم به کار ! از چه دل سرد شویم ؟ تا هست نفس ، تلاش می باید کرد مردیم ! چرا تابع نامرد شویم؟ چرا همیشه پای امریکا و غرب در میان است. به نام هویت انسانی مردم ایران به بلوغ سیاسی , اجتماعی رسیده اند و دیگر فرق بین بد و خوب را می توانند تشخیص بدهند. ولی دولت و ولایت مدارانش ، خصوصا در پنج سال اخیر سعی دارند مردم را گمراه کنند و شخصیت کشورهای غربی را تیره کنند و مقصودشان این است که عنوان بکنند که ایران در آزادی کامل به سر می برد و کامل ترین و آزادترین کشور جهان است. ولی بنده که در ایران متولد شدم و در این 25 سال زندگی یک نکته ی مثبت از نظام جمهوری اسلامی ندیده ام ، هر چه دیده ام تنه ، بی عدالتی ، جنایت و... بوده است. در رابطه با دیپلماسی سیاسی اجتماعی و اقتصادی ایران با دیگر کشورها ، هر یک از مردم ، خود تحلیل گر هستند و می بینند که کدام کشور به مردم ارزش قائل است و کدام کشور فقط به فکر منافع شخصی است ، نیازی به تفسیر آقایان نیست. ملت سبز ایران بعد از پیروزی، می تواند با دیپلماسی صحیح و کارشناسی شده ، با کشورهای صاحب نظر رابطه برقرار کند و هر چه سریع تر به روال عادی برگردد و کم کاری آقایان در این 31 سال را در یک پارادایم فعال ، روتوش کند. ما می دانیم که خصوصا در این پنج سال اخیر چرخه اقتصادی سیاسی ایران بسیار کند چرخیده است و نیاز به فعال سازی دارد. باید روی مسائل سیاسی و اقتصادی ایران با دید و دقت کارشناسی بسیار عمل کرد. باید ببینیم که آیا وقتی منتصب رهبری دریای خزر را ، که یکی از منابع ایران است ، در این چند سال که سهم ایران بیش از 40 درصد بود را به عنوان باج به روسها سپرده و در حال حاضر ایران نزدیک به کمتر از 13 درصد در دریای خزر سهم دارد ، باز هم دست غرب در میان است ، آیا می توانیم در این مقوله کشورهای غربی را مقصر قلمداد کنیم. در این باره هم می توان به صراحت اعلام کرد، که باج حرف اول را می زند. آیا وقتی در اوین زندانیان سیاسی را خودکشی می کنند ، باز هم پای غربی ها و امریکا در میان است. وقتی امیدرضا را در زندان خودکشی کردند ، باز هم پای غرب در میان است. در مصاحبه ای که از بستگان امیدرضا دیدم هوشیار شدم ، این وبلاگ نویس ، جرمش وبلاگ نویسی و انتقاد از ولی امر ظالمین بوده و طبق فرمایشات خانواده ی او ، اعلام شده که با ضرباتی که بر سر این عزیز از دست رفته وارد آوردند ، به شهادت رسید ، بعد آقایان با روی بسیاری که دارند ،اعلام می کنند ، امیدرضا با 80 قرص خودکشی کرده ، حتما اینجا یکی از عوامل امریکا قرص ها را به امیدرضا خورانده است. البته ما در زندان های نظام جمهوری اسلامی ، امیدرضا های بسیار داریم و امیدرضا های بسیاری را هم از دست داده ایم. وقتی پزشک کهریزک آقای رامین پوراندرجانی که یک از شاهدین جنایت کهریزک بوده را حذف فیزیکی می کنند و بعد اعلام می کنند که با قرص خودکشی کرده !! برای من که یکی از منتقدین و محالفین نظام جمهوری اسلامی هستم ، هم خوشحال کننده است و هم دردناک؟؟!! خوشحال کننده است ، چون رقیب ما تا این حد احمق است ، که می پندارد ، مردم این چرندیات را باور می کنند و دردناک است چون دکتری وظیفه شناس و جوانی رعنا به شهادت رسیده. وقتی ما در 15 سال اخیر به دقت به پارادایم اقتصادی ، سیاسی ایران و خلیج فارس نگاه می کنیم ، می بینیم که در خلیج فارس در این پنج سال اخیر ، تعداد دکل های نفتی ما کم شده ، این موضوع خود نشان دهنده ی بی کفایتی حاکمین و منتصبان نظام جمهوری اسلامی است و هیچ ارتباطی به خارج از کشور ندارد و در حال حاضر ایران 13 دکل نفتی در خلیج فارس دارد و در مقایسه با کشورهای عربی و... برای کشور ما که ، کشوری نفت خیز است و اقتصادش روی نفت می چرخد ، فاجعه است. در این مورد هم می بینیم که آقایان بی کفایتی خود را به گردن غرب می اندازند. زمانی ایران خود دارای منزلتی بسیار بالا بود ، ولی در پنج سال اخیر با شیرین کاری ها و خرابکاری های اقتصادی حلقه ی ولایت و منتصبان ظلم و فساد تقریبا یکی از منزوی ترین کشورهای دنیا به حساب می آید. در حال حاضر جمهوری ولایت وقیه و منتصبش با کشورهایی که از تروریست حمایت می کنند و یا خود تروریست و کودتاچی هستند ، صمیمی شده اند. و دائم در حال دشمن تراشی و دشمن یابی و چانه زنی هستند. به نظر شما این که دولت کودتا توان کنترل تورم را ندارد ، مربوط به غرب است ؟؟ به نظر شما وقتی نظام حاکم بر ایران انتخابات را تبدیل به انتصابات می کند ! این موضوع ارتباطی با غرب دارد ؟؟ به نظر شما وقتی مردم به شرایط کنونی اعتراض می کنند و نظام این چنین وحشیانه به جان مردم می افتد ، باز هم مقصر امریکا و انگلیس و غرب است ؟ وقتی در زندان های جمهوری ولایت وقیه به زن و مرد تجاوز می شود!! اینجا باز هم باید خطا را به گردن غرب انداخت ؟؟ وقتی از طرف نظام تروریست پرور جمهوری اسلامی ، به واژه ی جمهوری احترام گذاشته نمی شود !! اینجا باید ملاهای نماز جمعه با وقاحت ، پای غرب را به میان بکشند ؟ جمهوری یعنی مردم برای خود تعیین تکلیف بکنند. آیا مردم شریف ایران در این 31 سال ، برای خود تعیین تکلیف کرده اند ؟؟ آیا معنی واقعی آزادی را حس کرده اند ؟؟ آیا حق انتخاب داشته اند ؟ به نظر من که این چنین نبوده !! حتی وقتی مردم در این پنج سال به تنگ آمده و به منتخب خود ، آقای رئیس جمهور مهندس موسوی رای دادند تا در راس امور بنشیند و وضعیت را سامان ببخشد ، همگان دیدند که با اعتماد مردم چه کردند!! در آخرین لحظات نور چشمی جناب خامنه ای را از صندوق ها در آوردند !! به نظر شما در این مورد هم باید اجازه داد که ، جناب خامنه ای با روحیه ددمنشانه اش ، باز هم غرب را مقصر کند!! و یا چمدان ، چمدان پول ها و منابع ایران را به لبنان و شبکه ی تروریستی حزب الله می دهند ! اینجا باز هم مقصر غرب است ؟ در مبحث بمب اتم و انرژی هسته ای ، هم آقایان با اجرای سیاستی غلط باعث شده اند که غرب و اروپا به ایران بدبین شوند و کاملا هم حق با آنهاست. وقتی نظامی که مدام در حال خط و نشان کشیدن برای کشورهای مجاور و دخالت در امور کشورهاست ، باید به آن خرده گرفت. وقتی نظامی که با مردم خود چنین می کند ، یقینا به سلاح هسته ای دست پیدا کند ، قطعا خاورمیانه و دیگر کشورها را با خطر مواجه می کند. در این مقوله هم پای امریکا در میان نیست . دولت می تواند با اجرای حداقل ها هم جان خود را حفظ کند و هم حسن نیت خود را ابراز کند. مشکل اصلی و اساسی نظام حاکم بر ایران این است که به راحتی دروغ می گویند و به راحتی مشکل را گردن این و آن می اندازند. وقتی اطلاعات اتمی توسط پناهجویان رده بالای نظام به دست سازمان های مخالف با سلاح های اتمی می افتد ! این سازمان از برنامه های پلید جمهوری ولایت وقیه مطلع می شود ، و جامعه ی جهانی شروع به تصمیم گیری می کند تا از مختل شدن اجماع بین المللی جلوگیری شود. دین اسلام همان دینی که دوستان دم از آن می زنند ، جنایت علیه بشریت را رد کرده ، ولی آقایان سعی بر داشتن این گونه سلاح ها دارند وعلتش هم این است که ایشان دستانشان به خون آغشته شده و با این یاوه گویی ها جان ایران و ایرانی را به خطر می اندازند. به علت پیشینه ای که جناب خامنه ای دارد ، اصلا به آن فکر کردید که ، اگر یک شب ایشان به این فکر افتاد که مطرح کند که به من وحی شده که باید بمب اتم داشته باشیم ، چه می شود ؟؟ چون ایشان خود را جانشین و ولی مطلق می داند و در هر کجا که به نفعشان باشد ، خرافه هم می گویند. در مقوله ی اتمی ، جامعه جهانی دست جمهوری ولایت وقیه را خوانده و اگر بیش از این دست به حماقت بزنند ، سند نابودی خود را توسط ابرقدرت های دنیا ، امضا کرده و جان مردم را به خطر می اندازد. وقتی رهبر نظامی دستور قتل مردم را در یک برنامه زنده رسانه ای می دهد ، دیگر مردم برایش ارزشی قائل نمی شود و مردم می دانند که هر چه می گوید دروغ و یاوه است . و مردم ایران می دانند تمامی این جنایات توسط جان برکفان ولایت وقیه است . از بمب گذاری ، برای از بین بردن استاد دانشگاه تا تجاوز و ترور. این نظام 31 سال است که جنایت بیشه است ، و همیشه در حال به گفته ی خودشان ترورهای مقدس است . به نظر شما اینکه نظام جمهوری اسلامی در روز عاشورا ترور می کنند ، آدم می کشد و ماشین های نیروی خائن انتظامی از روی مردم بی گناه رد می شود ، این موضوع ارتباطی با غرب دارد. نظام حاکم برایران هر زمان که پای غرب و امریکا را وسط می کشد ، پای خودش در میان است ، جمهوری ولایت وقیه سر جنگ با کشورهایی دارد، که به بشر احترام می گذارند ، چون تنها چیزی که برای جناب خامنه ای و حلقه ی ولایتش اهمیت ندارد ، بشر است. این که تا چیزی می شود آقایان اعتراضات را به دیگر کشورهای وصل می کنند کاملا اشتباه و دروغی بیش نیست. مردم ایران ،آزادی می خواهند و برای آزادی می جنگند و این موضوع هیچ ربطی به کشورهای غربی ندارد و دیگر جرس به صدا درآمده و تغییر همه گیر شده و با سرعت در حال انجام است. زندگی بدون آزادی ، جسمی بی روح است. و آزادی بدون اندیشه ، روحی سرگردان... زندگی ، آزادی ، و اندیشه ، سه چیز در یک چیزند. ازلیت و ابدیت دارند و هرگز از بین نمی روند. ما ایرانی هستیم و ایران را دوست داریم ، ولی با نظام جمهوری اسلامی سخت مشکل داریم و تمامی تلاش خود را انجام می دهیم ، و ایران را آزاد می کنیم و با تمامی کشورهایی که دست دوستی دراز کنند با تعمق ، دست دوستی آنان را می فشاریم به دور از هر گونه تبعیض . و برای ارتقاء جامعه ی بشری تلاش می کنیم ،به دور از هر گونه کم کاری.
 نویسنده :بهمن مرادیان پی فروردین 1389

عبدالحمید ریگی به دار آویخته شد

صبح امروز عبدالحمید ریگی به دار آویخته شد.
کاری به این ندارم که دیگران راجع بهش چی فکر میکنن. اما من از او حمایت میکردم.
یادش گرامی

مصاحبه سمیرا نصیری با رادیو نوید ایران

امروز دوم خرداد ماه و سالگرد اصلاحات است.
ساعتی پیش در مصاحبه با رادیو نوید ایران از وضعیت خود و هم چنین دیگر پناهندگان حاضر در ترکیه صحبت کردم.
از تن فروشی زنان ایرانی برای بدست آوردن اندک پولی برای امرار معاش گرفته تا بی احترامی رئیس ، وکلا و مترجمان یوان شهر وان در ترکیه.
از وضعیت خطرناک من و مادرم و شرایط مساعد ترکیه برای حضور نیروهای امنیتی ایران در این کشور.
از شرایط فعالین سیاسی و فعالین حقوق بشر و وضعیت بلاتکلیف آن ها.
از حضور خودروهای امنیتی ایران در شهر وان و ورود آن ها به مرکز پلیس وان که به امور مربوط به پناهنده ها رسیدگی می کند.
از دروغ های بزرگ ایرانی های تازه وارد از جمله مریم صبری که خود را فعال سیاسی می خوانند و به راحتی ترکیه را ترک کرده و به کشور سوم می روند.
در آخر از تمامی ارگان های حقوق بشری و سازمان ملل متحد خواهش کردم تا با دقت بیشتر شرایط پناهنده ها را مورد بررسی قرار داده و برای بهبود وضعیت آن ها تلاش کنند.
مصاحبه موفقیت آمیزی بود. امیدوارم که موثر واقع گردد.
تا هفته آینده با کمک ایرانیان مقیم کشورهای دیگر قصد راه اندازی مرکزی برای رسیدگی به امور پناهندگان ایرانی در شهر های مختلف کایسری را داریم.
امید که باعث بهبود شرایط پناهندگان شود.
پ.ن : سالگرد اصلاحات مبارک
به امید پیروزی ایرانیان مبارز

یک خرداد ماه ، تولد 24 سالگی مجید توکلی

یک خرداد ماه تولد 24 سالگی مجید توکلی است.
در این روز 23 سالگی اش تمام می شود.
اما چهارمین سالی است که در زندان به سر می برد.
مجید جان تولدت مبارک
امیدواریم که سال های بعد تولدت را در کنار خانواده و دوستانت در فضایی باز جشن بگیری
از طرف فعالین سیاسی و دانشجویی

اعتراض ایرانیان به حضور مزدوران رژیم در نمایشگاه هانوفر

جمعی از ایرانیان به حضور نمایندگان رژیم ایران در CeBIT اعتراض کردند. در دومین روز برگزاری نمایشگاه CeBIT جمعی از ایرانیان در اعتراض به حضور نمایندگانی از جمهوری اسلامی در این نمایشگاه جلوی غرفه ی ایران دست به تظاهرات زدند. این عده که خود را «شبکه جوانان ایرانی هانوفر» مینامند پیشتر نیز حرکتهای اعتراپی دیگری را در حمایت از جنبش اعتراضی مردم ایران و اعتراض به سرکوب معترضان به نتایج اعلام شدهی انتخابات ۲۲ خرداد، در سطح این شهر سازمان دادهاند. بر روی تیشرت تظاهرکنندگان و بر پلاکاردهایی که در دست داشتند شعارهایی در محکومیت رفتار رژیم ایران با معترضان، محدودیتهای ایجاد شده در کار رسانه ها و اختلال در شبکه اینترنت و تلفن همراه به چشم میخورد. تظاهرکنندگان به ویژه به شنود مکالمه های تلفنی و کنترل ایمیل ها که مسئولان نیروهای انتظامی به ان اعتراف کرده اند معترض بودند. به گزارش دویچه وله «شبکه جوانان ایرانی هانوفر» برنامه تجمع اعتراضی خود را پیشتر به آگاهی پلیس، مسئولان نمایشگاه و شهرداری هانوفر رسانده بودند. نیروهای حفاظت و امنیتی نمایشگاه، و پلیس آلمان از اجرای کامل حرکت اعتراضی این گروه جلوگیری کردند. یکی از دانشجویان ایرانی عضو این گروه میگوید از داخل غرفه ایران از تظاهرکنندگان عکس و فیلم گرفته میشد.

برگزاری مراسم سالگرد جاویدنام کیانوش آسا توسط دانشجویان علم و صنعت

دانشجویان معترض دانشگاه علم و صنعت قصد دارند تا روز سه شنبه 11خرداد مراسمی گسترده برای اوّلین سالگرد جاویدنام مهندس کیانوش آسا، برگزار کنند. به گزارش دانشجونیوز، این مراسم، روز سه شنبه 11 خرداد ماه ساعت 12 ظهر از روبروی دانشکده ی مهندسی شیمی (دانشکده ی محلّ تحصیل زنده یاد آسا) شروع خواهد شد و دانشجویان با سر دادن شعار و راهپیمایی، مراسم را برگزار خواهند کرد.

فشار بر اقشار مردم ایران شدت می گیرد

فشار بر اعضای خانواده بهمن مرادیان پی ( بهمن بهنود )

حدودا یک هفته پس از آنکه بهمن مرادیان پی توانست با کمک اعضای حزب دموکرات کردستان از مرز ایران خارج شده و خود را به ترکیه برساند خبر میرسد که پدر و برادر وی در بازداشت تحت فشار شدید نیروهای امنیتی قرار گرفته اند تا در تماس های احتمالی بهمن وی را متقاعد کنند به ایران بازگشته و خود را تسلیم نیروهای امنیتی کند!

بهمن مرادیان پی ، ملقب به بهمن بهنود در ماههای پس از برگزاری انتخابات دهم با جمع آوری و تدوین فیلم اعتراضات خیابانی و نیز همکاری در تهیه اسامی کشته شدگان مورد حساسیت ویژه دفتر پیگیری وزارت اطلاعات واقع شد و هجدهم مرداد ۸۸ در جریانات درگیری های پس از انتخابات توسط پلیس امنیت بازداشت شده و به مدت 15 روز در مکانی نامعلوم تحت فشار و آزار و اذیت نیروهای امنیتی قرار گرفت و پس از آن با قرار کفالت یک فیش حقوقی معادل 12 میلیون تومان او را حدود ساعت 5 صبح در عشرت آباد در حالی که چشمانش بسته بوده از ماشین به بیرون پرتاب کرده و رفتند. چند ماه بعد و روز چهاردهم آبان ماه وی در بهشت زهرای تهران همراه با تنی چند از حاضرین از جمله سمیرا نصیری بر مزار جانباختگان پس از انتخابات مجددا بازداشت شد و بیست و چهارم آبان که با قرار وثیقه صد میلیون تومان آزاد شد.در 22 بهمن در میدان هفت تیر وی مجددا بازداشت شده و طی یک روز بازداشت خود به شدت تحت شکنجه قرار گرفت و روز بعد در حالی که تقریباً نیمه جان شده بود، در اتوبان باقری او را از ماشین متعلق به قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران بیرون انداختند. در بیست و پنجم بهمن خانواده اش به دادگاه انقلاب احضار شده و اتهاماتی از قبیل اخلال در نظم عمومی ، و تبلیغ علیه نظام ، شرکت در تجمعات ضد انقلابی و لیدری به بهمن نسبت داده شده و وثیقه اش به میزان ۱۵۰ میلیون تومان افزایش یافت.

بهمن پس از این وقایع به ورامین رفته و چندی پیش هنگامی که برادرش بهرام مرادیان پی برای او در ورامین پول آورده بود ، با دو ماشین و یک موتور نیروهای امنیتی مواجه می شود که برادرش را تعقیب کرده بودند تا به او برسند بهمن از دست آنها می گریزد و در حین فرار به شدت توسط تعقیب کنندگان مجروح می شود.پس از فرار بهمن، بهرام برادرش بازداشت شده و در همان شب نیز پدرش هم بازداشت می شود و مطابق آخرین گزارش واصله پدر و برادر بهمن طی سه روز اخیر تحت شدیدترین فشارها قرار گرفته اند.

بهمن مرادیان پی پس از خروج از ایران طی نامه ای خطاب به آیت الله خامنه ای گلایه هایی را از روند حاکم بر یکساله اخیر کشور مطرح نمود که در وبلاگ رهروان راه اکبر متعلق به سمیرا نصیری منتشر شد و در لینک زیر قابل دسترسی است:

http://rahrovaneraheakbar-m9.blogspot.com/2010/05/blog-post_3553.html

وصیت نامه آرش رحمانی پور قبل از اعدام

آرش رحمانی پور یکی از دو زندانی متهم به محاربه که در هشتم بهمن ماه گذشته به همراه محمدرضا علی زمانی اعدام شد، دقایقی پیش از اعدام وصیت نامه ای را نوشته است که متن آن در روزهای اخیر در اختیار کمپین بین المللی حقوق بشر قرار گرفت. در خبر منتشره در پایگاه اطلاع رسانی دادسرای عمومی انقلاب از آرش رحمانی پور به عنوان «یکی از متهمان پرونده اغتشاشات» و از معترضان به نتایج انتخابات یاد شده بود. در حالی که او در فروردین ماه سال گذشته و دوماه پیش از انتخابات در منزل خود بازداشت شد و بسیاری از اتهاماتی که علیه وی مطرح شده و مبنای صدور و اجرای حکم اعدام قرار گرفت مربوط به زمانی بود که وی کمتر از ۱۸ سال سن داشت. بر همین اساس نسرین ستوده وکیل آرش در گفتگویی با کمپین بین المللی حقوق بشر با تاکید بر این که پرونده ی موکلش از پرونده های اعدام زیر ۱۸ سال است اظهار داشت که این بار اعدام زیر ۱۸ سال از بین متهمان سیاسی قربانی گرفته است. با آنکه طبق آیین نامه اجرای احکام در جریان اجرای حکم باید وکیل و یا وکلا و خانواده متهم حضور داشته باشد، خانواده و وکیل آرش رحمانی پور، از اجرای چنین حکمی اطلاع نداشتند و پس از اجرای مخفیانه حکم و اعلام آن در رسانه های عمومی از این امر اطلاع یافتند. آرش رحمانی پور در نامه ای دیگر که تاریخ آن مربوط به یک ماه پیش از اعدام است، در خصوص حکم اعدام خود نوشته است: “می گویند آرش گناهکار است چون جوانی است فاسد و به خداوندان این کشور اعتقاد ندارد و خداوندان نو به جای آنها می گذارد. من جوانی فاسدم چون گناهانی دارم. گناهکار مدعی است که امور جدی را سرسری می گیرد و درون وجدان تاریخ ما را زیر سوال می برد و چنان می نماید که به بعضی امور اعتنایی تام دارد در صورتی که هرگز به آن عنایتی نداشته است. می پندارد با ماست اما با بیگانه و دشمن دوستی می کند، می پندارد از ماست اما به تاریخ ما ریشخند می زند. آیا این ریشخند گناه نیست که درخور سزا باشد؟ شاید کسی بگوید آیا شرمگین نیستی که در دنیا چنان زندگی کردی که جان خود را به خطر انداختی؟ در جواب به معترض خواهم گفت اشتباه در این است که اندیشه مرگ و زندگی نزد تو اهمیت دارد ولی چنین نیست و تنها چیزی که شخصی باید نگران آن باشد این است که آنچه می کند درست است یا نادرست و حقیقت است یا باطل و ارزش است یا … . وگرنه تمام دلاورانی که در عرصه ی دفاع از این مرز جنگیده اند از سفیهان بوده اند”. متن وصیت نامه ی آرش رحمانی پور که در اختیار کمپین بین المللی حقوق بشردر ایران قرار گرفته است در پی می آید: به نام دوست پدر و مادر واژه‌هایی است که زیباییش آرامم می‌کرد اما من ارزش این زیبایی را نتوانستم به خوبی درک کنم ولی افتخارم وجود آن‌ها بود. چیزی به پایان نمانده است. نماز و روزه و دیگر حقوق دینی که به گردن داشتم و تازه با آن اخت شده بودم را به خدا می‌سپارم. و اما ایران. من افتخارم این است که ایرانی بودم و برای ایران گردنم بوی طناب دار را حس کرد. در مورد نظام اسلامی حاکم چیزی نمی‌گویم چون حکایت عجیبی خواهد بود اگر زمانی کسی این نوشته را بخواند. تن کشته و گریه‌ی دوستان به از زنده و خنده‌ی دشمنان مرا آر ]عار[ آید از آن زندگی که سالار باشم کنم بندگی آرش رحمانی‌پور ۸۸/۱۱/۷

بگذار تا ...

اوراق شعر ما را بگذار تا بسوزندلب های باز ما رابگذار تا بدوزندبگذار دستها رابر دستها ببندندبگذار تا بگوییمبگذار تا بخندندبگذار هر چه خواهندنجواكنان بگویندبگذار رنگ خون رابا اشكها بشویندبگذار تا خدایاندیوار شب بسازندبگذار اسب ظلمتبر لاشه‌ها بتازندبگذار تا ببارندخونها ز سینه‌ی ماشاید شكفته گرددگلهای كینه‌ی ما

پیش نویس چهارمین قطعنامه تحریمی شورای امنیت علیه ایران

پیش نویس چهارمین قطعنامه تحریمی شورای امنیت علیه ایران که توسط پنج عضو دائم این شورا و آلمان تدوین شده و به ده عضو غیر دائم این نهاد ارائه شده است.
سوزان رایس، سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد این پیش نویس را در مقر اصلی سازمان در نیویورک، بین نمایندگان ده کشور عضو غیردائم شورا توزیع کرد. خانم رایس در جمع خبرنگاران هدف این قطعنامه را "افزایش هزینه ای که مقام های ارشد ایران به دلیل ادامه سرپیچی از جامعه بین المللی می پردازند" و "تشویق ایران به حل و فصل صلح آمیز نگرانی ها درباره برنامه اتمی اش" اعلام کرد.
ایران برنامه اتمی خود را صلح آمیز می داند و تحریم های آمریکا و شورای امنیت را بی فایده توصیف می کند. این مقام آمریکا تاکید کرد که راه مذاکره هنوز بروی ایران باز است. دیپلمات ها انتظار دارند که شورای امنیت در اوایل ماه آینده (ژوئن) این قطعنامه را تصویب کند. ماریو لوئیزا ریبریو، سفیر برزیل در سازمان ملل متحد، اعلام کرده است که برزیل، عضو غیردائم شورای امنیت، در مذاکرات بررسی این قطعنامه شرکت نخواهد کرد. برزیل، ترکیه و لبنان در حال حاضر سه عضو غیردائم شورای امنیت هستند که با تحریم ایران مخالفند، اما آن ها توانایی جلوگیری از تصویب این قطعنامه را ندارند.
سفیر آمریکا گفته است قطعنامه جدید با طرح تبادل سوخت اتمی اخیر که با تلاش ترکیه و برزیل، ایران با آن موافقت کرد ارتباطی ندارد، بلکه به گفته او، به دلیل ادامه غنی سازی اورانیوم توسط ایران تدوین شده است. هیلاری کلینتون اولین مقام آمریکا بود که خبر تدوین پیش نویس قطعنامه را اعلام کرد لی بائودانگ، سفیر چین در سازمان ملل متحد، تحریم ایران را بخشی از روند دیپلماسی در برابر ایران دانست. او گفت: "هدف تحریم این است که طرف ایرانی به میز مذاکره برگردد. هدف این تحریم ها مجازات مردم بیگناه نیست و نباید به روابط تجاری عادی لطمه بزند."
او گفت هنوز نیز سوال های زیادی در مورد چگونگی تبادل سوخت هسته ای با ایران وجود دارد.
ایران برنامه هسته ای خود را شفاف و صلح آمیز می داند. سناتور کریستوفر داد: کنگره از تحریم ایران عقب نشینی نخواهد کرد خانم کلینتون گفت اعلام خبر تدوین پیش نویس تحریم ها "قانع کننده ترین پاسخی است که می توانیم به تلاش هایی که در چند روز گذشته در تهران صورت گرفته بدهیم". وزیر امورخارجه آمریکا گفت: "قدرت های جهان به تلاش های خود برای همراه کردن جامعه جهانی در مورد وضع قطعنامه های تحریمی قوی علیه ایران ادامه می دهند تا به این ترتیب پیامی روشن در مورد انتظارات خود به ایران بدهیم". آمریکا ادامه غنی سازی اورانیوم تا سطح 20 درصد را در ایران را ناقض" قطعنامه های شورای امنیت می داند.
سخنگوی وزارت امور خارجه ایران گفته است کشورش به غنی سازی اورانیوم تا حد ۲۰ درصد ادامه می دهد، ولی معلوم نیست ایران این کار را در مقیاس آزمایشگاهی یا صنعتی انجام خواهد داد. تحریم کنگره از سوی دیگر، استنی هویر، رهبر اکثریت دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا، پیش بینی کرده است که مصوبه تحریمی کنگره علیه ایران این هفته آماده و تا هفته دیگر برای تصویب نهایی به صحن کنگره فرستاده شود.
او گفت می خواهد مصوبه یاد شده را پیش از روز دوشنبه (۳۱ مه) که تعطیل فدرال در آمریکاست و اعضای کنگره
قبل از آن واشنگتن را ترک خواهند کرد، در مجلس نمایندگان به تصویب برساند. سنا هنوز جدول زمانی تصویب نهایی
این تحریم ها را اعلام نکرده است.
اما سناتور کریستوفر داد ، از مقام های ارشد دموکرات ، سه شنبه تاکید کرد :
"ما تلاش برای تحریم یکجانبه (علیه ایران) را کاهش نخواهیم داد یا از آن عقب نشینی نخواهیم کرد"

یک کمیته ویژه در کنگره متشکل از سیاستمداران دموکرات و جمهوریخواه روند ادغام و تطبیق طرح های تحریمی مجالس سنا و نمایندگان علیه ایران را آغاز کرده است. این مصوبه شرکت های خارجی تامین کننده بنزین ایران را تحریم خواهد کرد یعنی آن ها را از فعالیت در آمریکا منع خواهد کرد و محدودیت های مالی گسترده علیه آن ها در نظر خواهد گرفت. کنگره همچنین در نظر دارد شرکت هایی که با صنعت پتروشیمی و پالایشگاه های ایران رابطه دارند و از آن حمایت های مالی یا فنی می کنند را هدف تحریم ها قرار دهد. چنین شرکت هایی از حضور در بازارهای بورس آمریکا یا اخذ وام از بانک صادرات - واردات این کشور و نیز دریافت قراردهای کلان از دولت فدرال منع خواهند شد. کنگره در نظر دارد دولت آمریکا را موظف کند که اسامی مقام های جمهوری اسلامی که به باور آمریکا " ناقض حقوق بشر " تشخیص داده شوند را منتشر کند. ایران اتهام نقض حقوق بشر را رد می کند و تحریم های آمریکا و شورای امنیت بی فایده و غیرقانونی میداند.

شیوادولت آبادی درگفت وگوقانون تعددزوجات: قوانینی که جامعه را فرادست وفرودست می‌کنند باعث تعمیق خشونت می شوند

شیوا دولت آبادی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی و مدیرن عامل انجمن حمایت از حقوق کودک درگفت وگویی با کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که وقتی فرادستی و فرودستی ها از طریق قوانین، حمایت شوند، هیچ برآیندی جز تعمیق خشونت های فروخورده و تلخی های روزگاران به بار نمی آورند. او با اشاره به قوانین حوزه زنان گفت که در این نگاه، زن یا مرد بودن، سیاه و سفید بودن قربانیان، مد نظر نیست: « اگر قوانین، همه به نفع زن ها بودند هم، همین عقیده را داشتم؛ مثلا در بعضی کشورها حق حضانت، به صورت بدیهی به مادر داده می شود که در آن جا نیز باید به صلاحیت مادر توجه شود و نه صرفا به جنسیت او.» این روانشناس وپژوهشگر اجتماعی در این گفت وگو به قانونمند کردن تعدد زوجات که به اعتقاد وی بهداشت روانی خانواده ها را تهدید می کند پرداخته است. لایحه یادشده مخالفت بسیاری را درمیان فعالان سازمان های مرتبط با زنان ودیگر گروه های اجتماعی در ایران ایجاد کرده است. کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران با توجه به طرح مبحث یادشده درحوزه عمومی و درمیان فعالان حقوق زنان به انتشار این مصاحبه می پردازد. این گفت وگو که توسط صبا واصفی انجام شده است درزیر می آید:

قوانینی که در آن نوع بشر به دو گروه فرادست و فرودست تقسیم می شوند، چه تاثیراتی بر بهداشت روانی جامعه و مردم آن جامعه می گذارد؟

دولت آبادی – به عنوان یک شهروند، مایلم بگویم که هر گاه قوانین به نابرابری ها دامن می زنند، با تاسفی عمیق به این پدیده می نگرم. مهم نیست که این نابرابری شامل زنان یا مردان شود. قوانین هر جامعه؛ مانند چتری فرهنگی به صورتی نامحسوس و زیرکانه، خودآگاهی انسان ها و روابط انسانی آن ها را سخت، تحت تاثیر قرار می دهند. این نکته را صمیمانه می گویم که وقتی فرادستی و فرودستی ها از طریق قوانین، حمایت شوند، هیچ برآیندی جز تعمیق خشونت های فروخورده و تلخی های روزگاران به بار نمی آورند و باز هم می گویم که در این نگاه، زن یا مرد بودن، سیاه و سفید بودن قربانیان، مد نظرم نیست؛ اگر قوانین، همه به نفع زن ها بودند هم، همین عقیده را داشتم؛ مثلا در بعضی کشورها حق حضانت، به صورت بدیهی به مادر داده می شود که در آن جا نیز باید به صلاحیت مادر توجه شود و نه صرفا به جنسیت او.

چه عاملی معیارهای همسر گزینی میان مرد و زن را متفاوت می کند ؟

دولت آبادی – در اکثر مطالعات در زمینهی محورهای حاکم بر گزینش همسر، مردها بیش تر از زن ها برای انتخاب همسر به جذابیت همسر بها می دهند و زنها بیش تر از مردان به توانایی همسر؛ برای اداره مالی زندگی و کمتر به ظاهر او، ولی هر چه شرایط نابرابری میان زن ومرد در جامعه کمتر باشد، این جنبه ها رنگ می بازد و سلیقه ها به هم نزدیک تر می شوند؛ علی رغم عمومیت نسبی این تمایز در گزینش همسر، در پی گیری های پژوهشی آشکار می شود که عوامل تعیین کننده نه بیولوژیکی، در نهایت، محصولی اجتماعی هستند و به درجهی استقلال ذهنی و موقعیت های اجتماعی زن یا مرد برمی گردد.

داشتن تعدد شرکای جنسی مرد، از چه راهی آثار مخربی بر بهداشت روانی زن می گذارد؟

دولت آبادی – خویشتن هر فرد به تدریج و طی سالها تجربه با مادر، پدر، خانواده، مدرسه، شغل ، جامعه و البته روح حاکم بر زمان شکل میگیرد. این همان پدیده ای است که با آن ما تدوام شخصیتی و هویت خود را شکل می دهیم و در آن با شناخت و باورهایی از خود واقعی، خود آرمانی و خود اجباری به تعادل هایی می رسیم که به آن مفهوم “خود” می گوییم. یکی از ویژگی های اساسی مفهوم “خود”، این است که ما با همه ی کاستی هایی که ممکن است در مقایسه با دیگران داشته باشیم خود را یگانه می بینم. همه ی ما در درون مفهوم “خود”، یک ستون اتکا داریم که آن “عزت نفس” ما است. جالب است که انسان حتی به اشیایی که به آن تعلق دارد نیز با هیجانهای مربوط به “خود” به آن می نگرد. همین عزت نفس است که در ما انتظارهایی از جامعه ایجاد میکند که فروپاشی آن ها به عزت نفس زن، سخت آسیب می زند.

انسان با برقراری ارتباط از نوع ازدواج در این آزروست که خویشتن خود را گسترش دهد و برای خود، توان بیشتری کسب کند.آرزو دارد با دیگری مقایسه نشود، کم نیاورد و در همین راستا خودخواهی یا زیاده خواهی هر یک از طرفین به رابطه، لطمه می زند و سلامت روان خود و خانواده را به مخاطره می اندازد. زنی که شاهد حضور زنی دیگر در شراکت زندگی خصوصی و یگانهی خود با همسرش است، خود را طرد شده می بیند. زن، با فروپاشی عزت نفس یا پرخاش گر یا از شدت اضطراب و خشم فروخورده مسخ می شود و در کنار این همه تحمیل های روانی، تمکین اجباری هم این بار را بر زن مضاعف میکند.

کودکان در خانواده هایی که زن رفتاری پرخاش گر یا مسخ شده پیدا می کند و یا با تمکین اجباری دست و پنجه نرم میکند در معرض چه نوع خطرها یا بحران هایی هستند؟

دولت آبادی- بزرگ ترین معضل در مورد این کودکان، الگوبرداری بد است. آن ها از پایه و اساس با اضطراب های مادر تحقیر شده و با پرخاشگری های آشکار یا پنهان او شکل می گیرند و در نتیجه همه ی آن چه به عنوان تحکیم خانواده در قانون گذاری مد نظر است، به ضد خود تبدیل می شود و چنین فضایی انسانهای آشفته ای را تحویل جامعه می دهد.

چگونه شخصیتهایی نسبت به ورود فرد دیگری به رابطه ی خصوصی و عاطفی شان می توانند، بی تفاوت باشند؟

دولت آبادی – شاید فقط انسانی به راحتی بتواند جایگزین خود را بپذیرد که عمیقا از همسرش متنفر باشد.

قوانین مربوط به حوزه ی خانوداه در چه شرایطی به طور واقعی می توانند، مدافع بنیاد خانواده و سبب استحکام روابط بین فردی در آن باشند؟

دولت آبادی- قوانینی می تواند به استحکام بنیان خانواده بینجامد که در آنها به صمیمت، تعهد و عشق ورزیدن به ساختار یک خانواده و یک زوج بها داده شود؛ یعنی به مبانی که بنا به تعریف مفهوم بنیانی یک خانواده است و نه تجاوز قانونی به این حریم!

در یک رابطه عاطفی، عشق چه جایگاهی دارد، آیا ایجاد رابطه، فارغ از عشق، رابطه ای انسانی و مطلوب به شمار می آید؟

دولت آبادی – مفهوم عشق از دو دیدگاه؛ عشق شهوانی و عشق همدمانه یا همدلانه به تفصیل مورد پژوهش های روان شناختی قرار گرفته است؛ اولی پر از انگیختگی عاطفی است و از شعف وصال تا سوز دل فراق را در برمی گیرد، در حالی که دومی عواطفی را درگیر میکند که با آن احساس مراقبت عمیق ایجاد شرایط راحتی و دلخوشی دیگری و نوعی تعهد به حضور برای دیگری را مطرح می کند. نظریه پردازان، عشق را حاوی سه محور دیده اند :

صمیمیت (نزدیکی ،مشارکت و ارزش دهی به شریک زندگی) تعهد (تصمیم برای ماندن و باقی ماندن در رابطه) و شهوت (احساس عشق، جاذبه عاشقانه، احساس تمایل جسمانی و جنسی)

تحقیقات نشان داده که بنا به میزان آمیختن درهر یک از این ابعاد با یکدیگر می توان از انواع ارتباط عاطفی، میان همسران، نتیجه گرفت که بدترین آن ها وقتی است که نه صمیمیت، نه تعهد و نه شهوت وجود داشته باشد.

با توجه به این که این روزها عمل کرد لایحه نویسان در ارتباط با تدوین لایحه ی حمایت از خانواده، سبب اعتراض طیف گستردهای از فعالان مدنی شده، چه راه کاری برای ایجاد روابط انسانی در خانواده به آن ها توصیه می‌کنید؟

دولت آبادی – به آنها که به تسهیل غیرضروری نابرابریهای قانونی دامن می زنند، پیشنهاد میکنم؛ اندکی هم به عواقب ملال آور آن چه تدوین کردهاند، بیندیشند؛ چرا که در تدوین مادهی ۲۳ عقب گردی سنتی و بدون هیچ ضرورت اجتماعی و قابل تعمیم به نفع عموم دیده می شود؛ در حالی که در مادهی ۲۵ ناگهان، لایحه نویسان کاملا به روز به مسائل و موانع اقتصادی امروز جامعه، عنایت می کنند و دست، روی مهریه ی زن می گذارند. حداقل بد نبود در مورد ماده ی ۲۳ هم کمی روز آمدتر به ضرورتهای جامعه می اندیشیدند.

مصاحبه و عکس : صبا واصفی