در جواب نظر یک هموطن

نظر هموطن:
سلام سارا .فکر می کنم از اوندسته ادمایی هستی که چشاتو می بندی و حرف می زنی.البته من خودم جز معترضین انتخابات و از طرفداران سبز پوش میر حسین موسوی هستم.ولی نمی تونی تو خونه بشینی چرت و پرت بگی بعدشم بگی تا جون دارم برا ازادی می جنگم.اصلا ازادی چیه؟سرتو از تو برف بیار بیرون.ببین چه خبره.اصلا چه خبر بوده نه از 20 سال پیش مه از 30 سال پیش از 1500 سال پیش.کوروش کی بود.داریوش کی بود.رضا شاه . محمد رضا. امام و رهبر.دکتر بهشتی و علی شریعتی.ازادی این نیست که ما دنبالشیم.ازادی رو ماها گم کردیم.خوشحال میشم جوابمو تو یه پست بدی. اگه دوست داشتی

پاسخ من:درود
هموطن من بهتره زود به قاضی نرین. اگر به پست های قبلی وبلاگ من نگاهی می انداختین ، متوجه میشدین که من در تمامی تظاهرات های اصفهان قبل و بعد از انتخابات حضور داشتم و تمامی جریانات رو کاملاً توصیف و بدون هیچ کم و کاستی توضیح دادم.
شما کجا بودین زمانی که هموطنان اصفهانی، من رو از زیر باتوم های این کثافت ها نجات میدادن؟
متاسفانه مردم ما اصلاً درک درستی از آزادی ندارن. و فکر میکنن الان دارن در راه آزادی میجنگن. درحالی که الان فقط به دنبال انتقام جویی هستن و میخوان عقده های چندین و چند ساله شونو خالی کنن. زمان جنگ برای آزادی هنوز فرا نرسیده. مطمئن باشین ، وقتی زمانش برسه دیگه کسی توی خونه اش نمیمونه.
نمیدونم چی شد که شما فکر کردین من توی خونه بودم و چشمامو بستم! ازتون خواهش میکنم پست های قبلی من رو حتماً بخونین.
و امیدوارم که رفع ابهام شده باشه واستون.
و اما برای رفع ابهام بیشتر ، به عکس های زیر نگاه کنین.این عکس هارو از جای باتوم روی دستم گرفتم تا متوجه بشین که اونی که توی خونه بوده من نبودم و سر من زیر برف نیست.
بدرود

3 نظرات:

سیب گفت...

سلام سارای عزیز متاسفانه در اطراف همه ی ما انسانهای از این دست هستند .
علاوه بر این میخواستم بگویم که چگونه است كه تا روز قبل از انتخابات به اين جمعيت افتخار ميشد و از اجتماع ملت به شور انتخاباتي ياد ميشد و اكنون يا به الفاظ زشت از آنان ياد ميشود يا به عوامل بيگانه نسبت داده ميشوند؟
امروز روزیستکه پنهان ها آشکار شد

ناشناس گفت...

بازم سلام.من همون هموطن هستم.سارا جان يه جوري گفتي هموطن هاي اصفهاني که دلم براشون سوخت و مجبورم کردي بگم که منم اصفهاني هستم.ساکن اصفهان.اگه باور نميکني تا ادرسم بدم.سارا جان اتفاقا با خوندن پستهاي قبل از انتخاباتت به اين نظريه در مورد تو رسيدم.در مورد اون دانشجوها و دوستانشون.تو به اين ميگي تلاش براي ازادي.(البته بازم ميگم کودوم ازادي؟)واولين پستت براي انتخابات :راي نديم : اين چه ازاديه؟که چي بشه دوباره انگليس و دوباره امريکا و روسيه؟و پستاي بعديت که نوشتي من بي طرفم ولي به کوري احمدي نژادي ها پارچه سبز بستم.تو بي طرف نگاه نکردي و بي طرف گزارش ندادي.اتفاقا خودت خوب گفتي يه جورايي دنبال انتقام گرفتني و خالي کردن عقده ها که البته منم دارم.ولي اين راه خالي کردنش نسيت .نميدونم تحصيلاتت چيه و چي خوندي ولي ازادي اين نيست که هر کاري دلمون ميخواد بکنيم و هرچي از دهنمون در مياد بنويسيم.نميدونم چرا اون بالاي وبلاگت نوشتي ما هستيم.ولي ميدونم ما هستيم شعار اون نامردايي که دارن اونور پول ميگيرن که منو تو رو بفروشند.تکراريه ولي بدم نمياد حالا که گفتم اصفهاني هستم به يه مناظره در فضاي باز دعوتت کنم.حداقل يا من بفهمم ازادي چيه يا تو.

ژنرال شکست خورده گفت...

سلام از دیدن ضربه باتوم روی بدن شما احساس شرم کردم که شما با اینکه دختر هستید این قدر شجاعانه جنگدیده اید اون وقت من مزودر خائن که انواع دوره ها از کوهستان تا هلی برن را گذرانده ام در خانه نشستم رک بگم بهت حسدوی ام میشه در مورد دوستت سعی خودم را میکنم ولی بهت قول نمیدهم چون در این قدرتهایی موازی زیادی برای سرکوب هستند که بعضی وقت ها سپاه و اطلاعلات هم سر از کار انها در نممی اورد

ارسال یک نظر

نه بر حسين بلكه بايد بر مذهبي گريست كه عالمانش پاره شدن عكس مردگان را وقيح تر از دريده شدن سينه زندگان مي دانند!