بیانیه داب اصفهان در خصوص دستگیری رفقا علیرضا داودی و محمد پورعبدالله

بار دیگر دستگاه سرکوب و زندان یکی دیگر از بهترین یاران ما را به بند کشید.
علیرضا داودی دانشجوی آزادیحواه و برابری طلب دانشگاه اصفهان که در سخت ترین شرایط ممکن دست از مبارزه با دسنگاه سرکوب برنداشت اکنون اسیر زنجیرهای ارتجاع، که هیچگونه مخالفتی را تاب نمی آورد ، گرفتار شده است.
حکومت گمان می برد که مبارزه و ندای آزادیخواهی و برابری طلبی با اینگونه برخورد های سرکوبگرانه که تنها ریشه در وحشت روز افزون از جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی در کل کشور دارد، خاموش خواهد شد و دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب مرعوب این حملات خواهند شد.
باید به سرکوبگران قرون وسطایی فهماند که مبارزه برای آزادی و برابری ریشه در اوضاع نابسامان اجتماعی دارد. تضاد طبقاتی موجود در جامعه و فشار روزافزون تورم و بیکاری بر گرده ی طبقه ی زحمت کش، نابرابری های اجتماعی و ستم روزافزون بر زن که هر روزه قربانی سنت های پوسیده ی جامعه می شوند، اقزایش فشارها و محدودیت ها بر دانشجویان و پادگانی کردن دانشگاه ها و بسیاری مصایب دیگر که گریبان مردم ایران تحت حاکمیت سرمایه داری اسلامی را گرفته است باعث به وجود آمدن جنبشی شده است که رفیق علیرضا داودی تنها جزیی از آن است.
علیرضا داودی جرمش نه گفتن به تبعیض و نابرابری، نه گفتن به فقر وبیکاری، نه گفتن به استثمار انسان از انسان بود و حال پاسخش زنجیر است و زندان.
ما دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب دانشگاه اصفهان ضمن محکوم کردن بازداشت رفقا علیرضا داودی و محمد پورعبدالله، حواهان آزادی فوری و بی قید و شرط رفقایمان از زندان هستیم. زنده باد آزادی زنده باد برابری
دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب دانشگاه اصفهان
صدور قرار بازداشت برای علیرضا داودی خبرنامه داب اصفهان 26/11/87: علیرضا داودی که عصر چهارشنبه توسط نیروهای اطلاعاتی دستگیر شده بود ، صبح امروز در دادگاه انقلاب شهر اصفهان حاضر شد. در این دادگاه برای علیرضا داودی قرار بازداشت صادر شده و وی را به سلول های انفرادی بند الف – طا زندان دستگرد اصفهان
انتقال دادند.

3 نظرات:

ناشناس گفت...

درود سارا جان

روزی که هیچکسی به جرم عقیده سیاسی یا مذهبیش مجازات نشه و تو زندان نباشه روز پیروزی آزادی خواهانه. واسه همینه که میگیم:
((زندانی سیاسی آزاد باید گردد))
راستی امشب رفته بودیم شعار نویسی. رو دیوار مسجدها و در و دیوار خونها و تیر برق ها نوشتیم.

بدرود. پاینده ایران

ناشناس گفت...

پریشان اندر آن آشفته ایام
فرو افتاد بر بام عمو سام
همان افکنده آتش را به خرمن
رفیق نا رفیق پشت پا زن
پس از چندی که آنجا ماند آخر
پیامی آمدش از سوی کارتر
که با ایران کماکان کار داریم
گروگان دستشان بسیار داریم
چو نبود پیش ما دیگر ترا جای
به بام دوستی دیگر فرود آی
باز هم در آسمان پر می کشید
خسته گاهی بر زمین سر می کشید
تا ببیند گل کجاخوش رنگ و بوست
کی نشیند عاقبت در خاک دوست
دمادم می رسد از آسمانش
پیام از افسر پرواز بانش
که شه بیمار و بس آشفته حال است
در این پرواز شاهین خسته بال است


ادامه در وبلاگم

Unknown گفت...

درود بر شما همتبار مبارز من.دوست گرامی, وجود زندانی سیاسی در هر جامعه و هر کشوری, نمایه ایست از عدم وجود آزادی بیان و افکار که خود نقض آشکاریست بر منشور جهانی حقوق بشر, باید خدمت شما یار گرام عرض کنم که طی مطالعات دقیقی که در مدت 18 ماه گذشته در ارتباط با انقلاب 22 بهمن 57 داشته و نشستهایی که با شهود عینی آن روزها داشته ام, این نتیجه عایدم شده که اوضاع امروز کشور, به شدت شبیه روزهای فوران و کوران خشم خلق است....÷س ای دژخیمان, نمی ترسیم از گلوله هاتان....سینه های فراخ مردان و زنان این مرز و بوم پذیرای گلوله های داغ شماست.......بدرود......www.siyamast.blogfa.com

ارسال یک نظر

نه بر حسين بلكه بايد بر مذهبي گريست كه عالمانش پاره شدن عكس مردگان را وقيح تر از دريده شدن سينه زندگان مي دانند!